به گزارش صدای شهر در تهران و کل کشور در زمستان ۱۴۰۳ نشان از جهش است، اما شاخص دسترسی به مسکن همچنان بحرانی است. چرا که آمارها نشان می دهد خانوادههای تهرانی با دهک های یک تا پنج برای خانهدار شدن نزدیک به ۹۰ سال باید پسانداز کنند. این تناقض نشان میدهد رونق ساختوساز به معنای بهبود واقعی وضعیت مسکن مردم نیست.
کارشناسان میگویند آنچه امروز در آمار دیده میشود بیش از آنکه بیانگر حل بحران مسکن باشد، نشانه حرکت سرمایهها به سمت بخشهایی است که بازده بالاتر و ریسک کمتر دارند. سازندگان عمدتاً پروژههایی را کلید میزنند که خریداران بالقوه آنها از دهکهای بالای درآمدی هستند. نتیجه آنکه رونق ساختوساز در سطح کلان، تأثیری مستقیم بر حل مشکل خانهدار شدن بخش وسیعی از جامعه ندارد.
ساختوساز در تهران و کل کشور اگر چه مثبت و امید بخش بود اما شاخص دسترسی به مسکن بحرانی و امید خانهدار شدن روز به روز در حال سقوط است
آمار ساختوساز در تهران و کل کشور اگر چه مثبت و امید بخش بود اما شاخص دسترسی به مسکن بحرانی و امید خانهدار شدن روز به روز در حال سقوط است.
کارشناسان بر این باور هستند که خانه دار شدن روز به روز محال تر از قبل شده است. چرا که خانه اولی ها طبیعتا قادر به خرید ملک با این قیمت های نجومی نیستند و دوره انتظار برای خرید خانه به بیش از ۱۰۰ سال رسیده است و عموما از دستمزدی که زیر خط فقر تعیین می شود، نمی توان پس اندازی داشت.
مجید گودرزی کارشناس اقتصاد مسکن در این خصوص به خبرنگار خبرگزاری بازار می گوید: قشر بزرگی از جامعه ما را معلمان و بازنشستگان و کارگران و کارمندان تشکیل می دهند و این افراد با دستمزدهایی که مصوب شده، توان خرید مسکن را آن هم با فرض محالی که قیمت ها در سطح کنونی باقی بماند، تا صد سال آینده نخواهند داشت.
داده های اخیر مرکز آمار، تصویر دیگری از شرایط خانواده ها در بازار مسکن نشان می دهد. بر اساس این اطلاعات، سهم مسکن از هزینه های خانوار در تهران از ۴۷.۹ درصد در سال ۱۴۰۰ به ۵۵.۸ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده که بیشترین مقدار در دو دهه اخیر است
وی افزود: در این شرایط، داده های اخیر مرکز آمار، تصویر دیگری از شرایط خانواده ها در بازار مسکن نشان می دهد. بر اساس این اطلاعات، سهم مسکن از هزینه های خانوار در تهران از ۴۷.۹ درصد در سال ۱۴۰۰ به ۵۵.۸ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده که بیشترین مقدار در دو دهه اخیر است.
اما آمار تازه مرکز آمار ایران از وضعیت پروانههای ساختمانی صادرشده در زمستان ۱۴۰۳ نشان میدهد که بازار ساختوساز بار دیگر جانی تازه گرفته است. در تهران، شهرداری بیش از دو هزار پروانه برای احداث بنا صادر کرده که بر اساس آنها ساخت ۱۶ هزار و ۷۰۰ واحد مسکونی پیشبینی شده است. این رقم نسبت به پاییز ۲۵ درصد رشد داشته و نسبت به زمستان سال قبل نیز حدود ۸ درصد افزایش نشان میدهد. مجموع مساحت زیربنا در این پروانهها بیش از سه میلیون متر مربع برآورد شده که جهشی بیش از ۲۷ درصدی در مقایسه با فصل قبل را نشان میدهد.
در سطح ملی هم تصویری مشابه دیده میشود. شهرداریهای سراسر کشور در سهماهه پایانی سال گذشته بیش از ۴۰ هزار پروانه صادر کردهاند که ساخت حدود ۱۶۵ هزار واحد مسکونی را پوشش میدهد. این عدد نسبت به پاییز بیش از ۵۰ درصد رشد داشته و مجموع زیربنای آنها به مرز ۳۰ میلیون متر مربع رسیده است. چنین ارقامی یادآور دوران رونق نسبی بازار مسکن در اوایل دهه ۹۰ است و در ظاهر نشانهای از بازگشت اعتماد سازندگان به آینده این بازار تلقی میشود.
شاخص دسترسی به مسکن نشان میدهد یک خانواده با صرف کل درآمد سالانه خود چند سال باید کار کند تا توان خرید یک واحد ۱۰۰ متری را به دست آورد
اما هنگامی که پای شاخص دسترسی به مسکن به میان میآید، تصویر تغییر میکند. شاخص دسترسی به مسکن نشان میدهد یک خانواده با صرف کل درآمد سالانه خود چند سال باید کار کند تا توان خرید یک واحد ۱۰۰ متری را به دست آورد. در سطح کشور این شاخص حدود 10 سال و در تهران نزدیک به 18 سال برآورد شده است. این در حالی است که در معیارهای جهانی، دسترسی طبیعی به مسکن کمتر از 15 سال تعریف میشود و در بسیاری از کشورهای توسعهیافته حتی کمتر از 10 سال است.
فرشید پورحاجت، دبیر انجمن انبوه سازان مسکن ایران نیز درباره وضعیت ساخت و ساز و بازار مسکن می گوید: بازار مسکن یک بازار کاملا اقتصادی است و مولفه های عرضه و تقاضا در بازارهای اقتصادی همیشه خود را نشان می دهد.
شاید امروز شرایط ما به نحو مطلوبی نباشد، اما همین کمبود تولید مسکن در کشور و انباشت تقاضا باعث خواهد شد که در آینده مجددا قیمت های حوزه مسکن و ساختمان تغییر کند
وی می افزاید: شاید امروز شرایط ما به نحو مطلوبی نباشد، اما همین کمبود تولید مسکن در کشور و انباشت تقاضا باعث خواهد شد که در آینده مجددا قیمت های حوزه مسکن و ساختمان تغییر کند.دبیر کانون سراسری انبوه سازان تصریح کرد: در این شرایط ایجاب می کند که برنامه ریزی کنیم و ببینیم در طول سه سال گذشته با وجود اینکه هر روز می گفتند یک تعداد واحد را برنامه ریزی کرده ایم، اما شرایط دیگری را در بازار شاهد بودیم.پورحاجت خاطر نشان کرد: آمار پروانه های ساختمانی هم که بیرون آمد، دیدیم مثل چند سال گذشته، تولید مسکن کشور کماکان حدود ۳۵۰ هزار واحد است. در ساخت این واحدها هم بخش خصوصی بدون مداخله دولت فعالیت می کند.
او افزود: تا الان دولت ها و وزارت راه و شهرسازی، خود را درگیر پروژه های حمایتی کرده بودند که آن هم پسندیده است، اما بالغ بر ۹۰ درصد ساخت و ساز کشور را بخش خصوصی انجام می دهد، بالغ بر ۹۰ درصد تولید مسکن کشور در دست بخش خصوصی است و شاید به جرات بگوییم حدود ۱۰ درصد را دولت برنامه ریزی می کند که سرانجام آن نیز کاملا مشخص است.
پورحاجت درباره اینکه تا چه اندازه مسکن از دسترس مردم خارج شده است و آیا آماری وجود دارد؟ عنوان کرد: آمار دقیقی رصد نمی شود. اما آنچه که از کف جامعه برداشت می شود، شرایط خوبی نیست.
پرسش مهمی که در این میان مطرح میشود این است که رونق ساختوساز زمستان ۱۴۰۳ در عمل به سود چه کسانی تمام شده است. بررسیها نشان میدهد بسیاری از پروانههای صادرشده در مناطقی متمرکز هستند که ارزش زمین بالاست یا واحدهایی ساخته میشوند که به لحاظ قیمت در دسترس طبقات متوسط و ضعیف جامعه نیستند. بنابراین رشد کمی در آمار ساختوساز الزاما به معنای افزایش دسترسی مردم عادی به مسکن نیست.
اگر شاخص دیگری با نام مدت زمان انتظار بر اساس پسانداز سالانه بررسی شود، ابعاد بحران آشکارتر میشود. در سال گذشته نرخ پسانداز خانوارها اندکی افزایش یافت؛ در سطح کشور از هجده به بیست و یک درصد و در تهران از سیزده به بیست درصد رسید. با وجود این، یک خانوار شهری همچنان به طور میانگین باید چهل و نه سال پسانداز کند تا توان خرید خانه پیدا کند و در تهران این مدت به هشتاد و نه سال میرسد.
هرچند این اعداد در مقایسه با سال ۱۴۰۲ کاهش یافتهاند و نشانههایی از بهبود دیده میشود، اما واقعیت آن است که زمان انتظار همچنان چند برابر معیارهای جهانی است. سال قبل خانوارهای تهرانی برای خانهدار شدن باید بیش از یک قرن و نیم انتظار میکشیدند، در حالی که اکنون این زمان به کمتر از نود سال رسیده است. کاهش سرعت رشد قیمت مسکن، افزایش درآمدها و بهبود نسبی نرخ پسانداز از عوامل این تغییر بودهاند. اما حتی در همین وضعیت تازه نیز شکاف میان درآمد و قیمت مسکن چنان عمیق است که خانوادهها نمیتوانند به آیندهای نزدیک برای خانهدار شدن امیدوار باشند.
یکی دیگر از نکات نگرانکننده، روند فزاینده شکاف طبقاتی در مالکیت مسکن است. دادههای رسمی نشان میدهد در 16 سال گذشته، تعداد خانوارهای صاحبخانه در دهک دهم که ثروتمندترین قشر جامعه محسوب میشوند، دو برابر شده است. در مقابل، دهکهای پایین جامعه عملاً از بازار خرید مسکن حذف شدهاند. در دهک اول اگرچه طی این سالها اندکی رشد در میزان مالکیت دیده شده، اما همچنان صد درصد خانوارها مستأجر محسوب میشوند و بار اصلی بحران را بر دوش میکشند.
رونق ساختوساز در ایران به معنای رونق خانهدار شدن نیست. آمار امیدوارکننده صدور پروانهها و مساحتهای زیربنای جدید با زندگی روزمره مستأجرانی که هر سال بخش بیشتری از درآمدشان صرف اجاره میشود، هیچ تناسبی ندارد. این همان تناقضی است که باعث شده کارشناسان از اصطلاح «فقر مسکن» برای توصیف شرایط کنونی استفاده کنند.
Source link