به گزارش صدای شهر به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ سریال «حکایت‌های کمال» ساخته قدرت‌الله صلح‌میرزایی که فصل اول آن در سال ۹۸ روی آنتن رفت، بعد از چند سال با فصل دوم به تلویزیون بازگشت. مجموعه‌ای نوستالژیک با حال‌وهوای دهه چهل که این‌بار هم قصه‌ای خانوادگی و نوجوان‌محور را با ترکیبی از بازیگران پیشکسوت، جوان و نوجوان روایت می‌کند.
حضور چهره‌هایی چون محمود پاک‌نیت، جعفر دهقان و ایرج نوذری در کنار بازیگران نسل جدید به این مجموعه رنگی چندنسلی داده است. حاشیه پررنگ این فصل غیبت شهره لرستانی بود؛ بازیگری که در فصل اول یکی از نقش‌های اصلی را ایفا می‌کرد اما به‌دلیل تغییر هویت جنسیتی‌اش، در فصل دوم حضور ندارد.
در این میان مهسا هاشمی با ایفای نقش «ریحانه» دختر خانواده‌ای سنتی در دهه چهل، یکی از چهره‌های برجسته فصل جدید شده است. او در گفت‌وگویی صمیمی با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ از اهمیت پرداختن به مخاطب نوجوان، تجربه حضور در این پروژه، از مسیر عاشقانه متفاوتی که شخصیتش در سریال طی می‌کند تا چالش پذیرفتن مسئولیتی که پیش‌تر کسی دیگر آن را بر دوش داشته؛ می‌گوید:
برنا: با توجه به تجربه‌تان در سریال «سرزمین مادری» که واقعا در فاصله پخش بین فصل‌هایش رکورد زد، از طرفی فصل دوم «حکایت‌های کمال» نسبت به فصل اول با تاخیر بسیار زیادی ساخته و پخش شد؛ این‌بار خوش‌شانس بودید که در فصل دوم آن حضور داشتید خودتان هم به این موضوع فکر کرده بودید؟
هاشمی: به نکته خیلی خوبی اشاره کردید، من خودم تا به الان به این موضوع فکر نکرده بودم. تقریبا حدود شانزده_هفده سال از ساخت تا پخش فصل دوم «سرزمین مادری» طول کشید. بله خوشبختانه در فصل دوم «حکایت‌های کمال» بازی کردم و این‌بار چنین فاصله زمانی طولانی شامل حال من نشد و اتفاقا کاملا برعکس بود. فکر می‌کنم تا اواسط خرداد ماه فیلمبرداری داشتیم و پخش سریال هم تیرماه شروع شد. واقعا فاصله کوتاه بین فیلمبرداری تا پخش یک فیلم؛ حس و حال خوبی به تمام عوامل آن پروژه می‌دهد.
برنا: حالا که سریال روی آنتن است، چه بازخورد‌هایی از مخاطبان گرفته‌اید؟
هاشمی: من واقعا با همین چند قسمتی که از سریال «حکایت‌های کمال» پخش شده، بازخورد خیلی خوبی از مخاطبان دیده‌ام. به‌خصوص این‌که می‌بینم و می‌شنوم که از گروه سنی مختلف آن را دنبال می‌کنند و دوست دارند. به‌شخصه تولید سریال «حکایت‌های کمال» را کار هوشمندانه‌ای می‌دانم. چون جدا از فضای نوستالژیک دهه چهل که مخاطبان بزرگسال را جذب می‌کند. در کنار بازیگران پیشکسوت و محبوبش، بازیگر‌های نوجوان زیادی نیز حضور دارند که به داستان رنگ و بو داده‌اند و مخاطب نوجوان را هم با خود همراه کرده‌اند.
 برنا: مخاطبی که سال‌هاست در تلویزیون نادیده گرفته شده. شما به‌عنوان یکی از بازیگران جوان این مجموعه به این جنبه از سریال هم فکر کرده‌اید؟
هاشمی: راستش را بخواهید دقیقا همین‌طور است. سال‌هاست به‌خصوص در تلویزیون، فیلم یا سریالی نداشتیم که هم مربوط به دهه چهل باشد. با گریم، لباس و اتفاقات آن دوران و هم مخاطبانی از گروه‌های سنی مختلف به‌ویژه نوجوان‌ها را با خود همراه کند. خیلی وقت است برای نوجوان‌ها فیلمی ساخته نمی‌شود. فکر می‌کنم آخرین سریالی که چنین فضایی داشت، فصل اول همین سریال یعنی «حکایت‌های کمال» بود و حالا بعد از سال‌ها این فضا را در فصل دومش می‌بینیم. به نظر من همین ویژگی یکی از نکات قوت اصلی سریال است. درواقع کارگردان تمام جزئیات را هوشمندانه پیش برده است. از انتخاب درست بازیگران حرفه‌ای و پیشکسوت مثل آقایان محمود پاک‎نیت، کاظم هژیرآزاد، جعفر دهقان، ایرج نوذری و… گرفته تا حضور بازیگران نوجوان و جوانی هم مثل بهنام داوری، علی مسلمی، من و دیگر دوستان. روایت‌های عاشقانه بین شخصیت‌های جوان، جذابیت‌های زیادی دارد مخصوصا برای مخاطب امروزی. احساس می‌کنم «حکایت‌های کمال» یک پکیج کامل است که از هر قشر و گروه سنی، مخاطب خودش را دارد.
برنا: به‌نظرتان این موفقیت باعث می‌شود که بالاخره اهالی تلویزیون به ساخت فیلم و سریال برای نسل نوجوان هم توجه کنند؟ 
هاشمی: به‌عنوان کسی که از کودکی کار کرده‌ام، همیشه این خلا را احساس می‌کردم و دغدغه‌اش را داشتم؛ چه در جایگاه بازیگر نوجوان و چه به‌عنوان مخاطب نوجوان. همیشه حس می‌کردم که به این قشر نه توجه زیادی می‌شود و نه فیلمی برایشان ساخته می‌شود درحالی‌که یکی از اصلی‌ترین مخاطبان تلویزیون همین گروه سنی هستند. با تمام این کم‌توجهی‌ها، می‌بینیم که در هر دو فصل «حکایت‌های کمال» نوجوان‌ها در اولویت بودند. امیدوارم این روند چه با فصل‌های بعدی «حکایت‌های کمال» و چه در سریال‌های دیگر ادامه پیدا کند و نگاه جدی‌تری به مخاطب نوجوان شکل بگیرد. به‌نظرم بازی کردن نقشی که مخاطب از فصل قبل با آن ارتباط برقرار کرده، پیچیدگی خاص خودش را دارد.
برنا: چون پیش‌زمینه‌ای از شخصیت در ذهن تماشاگر هست که اگر کوچک‌ترین تناقضی ببیند، ممکن است پس زده شود. این تجربه برای شما چطور بود؟
هاشمی: کاملا درست می‌گویید. برای من اولین بار بود که نقش شخصیتی را بازی می‌کردم که در فصل قبل سریال، بازیگر دیگری آن را ایفا کرده بود. با اینکه پیش‌تر فصل اول را دیده بودم، بعد از پذیرفتن نقش هم چندین بار دیگر و با دقت بیشتری آن را تماشا کردم، هم برای شناخت بهتر شخصیت ریحانه و هم برای درک فضای کلی داستان. این تجربه برای خودم هم جذاب و هم چالش‌برانگیز بود و سختی‌های خاص خودش را داشت. چون همان‌طور که اشاره کردید تو به‌عنوان بازیگر، آن شخصیت را از صفر خلق نکرده‌ای. پیش از تو، تماشاگر با او آشنا شده و حالا قرار است ادامه‌اش را از تو ببیند. باید آن‌قدر درست و دقیق بازی کنی که تماشاگر همان شخصیت آشنا را در تو ببیند و بپذیرد.
برنا: «حکایت‌های کمال» برای خود شما چه حکایت‌هایی داشت؟
هاشمی: اگر ویژگی‌های خاص و اتفاقات ویژه را حکایت بنامیم، باید بگویم «حکایت‌های کمال» برای من هم پر از حکایت بود. این پروژه هم بستری برای دیده شدن استعداد‌های من بود و هم تجربه‌ای برای پخته‌تر شدنشم به‌عنوان یک بازیگر.
برنا: از صحبت‌هایتان پیداست که این سریال تجربه‌ای دوست‌داشتنی و خاص برایتان بوده، کمی بیشتر از همکاری‌تان با گروه سریال برایمان بگویید.
هاشمی: من تقریبا در روز‌های پایانی پیش‌تولید به گروه پیوستم. چیزی که باعث شد این پیشنهاد را جدی بگیرم، فیلمنامه و نقش پیشنهادی بود. با توجه به فصل اول سریال که دیده بودم، می‌دانستم «حکایت‌های کمال» سریالی است که به نوجوان‌ها می‌پردازد و همین برایم جذاب بود. از طرفی دیدم روایت‌ها و مسیر قصه‌اش بیشتر حول محور شخصیت‌های مرد می‌گذرد، حتی نوجوان‌ها. در چنین فضایی، نقش ریحانه بار زیادی را به دوش داشت و به‌عنوان یک بازیگر جوان برای من چالش جدی و نقش قابل‌توجهی بود. اینکه آقای قدرت‌الله میرزایی برای چنین نقشی من را انتخاب کرد برایم اتفاقی مهم و انگیزه‌بخش بود. 
برنا: جدا از فضای کار و تجربه همکاری با کارگردان و بازیگران پیشکسوت؛ شخصیت ریحانه – یک دختر جوان در دهه چهل – چه ویژگی‌هایی داشت که باعث شد شما دختر جوانی از چند دهه بعد با تمام سنگینی نقش، با اطمینان آن را بپذیرد؟
هاشمی: نقش ریحانه برای من از دو جهت مهم بود. اول اینکه با حذف شخصیت مادر در فصل دوم بار مسئولیت دختر خانواده در خط داستانی بیشتر شده بود. این نقش جای خالی آن شخصیت مادر را به نوعی پر می‌کرد که جایگاه حساسی بود. دوم اینکه مسیر عاشقانه خاص و جالبی میان ریحانه و نامزدش هاشم در سریال شکل می‌گیرد. از آن نوع عشق‌های دهه چهل با حال و هوایی متفاوت از عشق‌ورزی‌های سریال‌های امروز. نه خبری از اینترنت هست، نه تلفن نه پیام و این خودش موقعیت‌های بامزه و جذابی را خلق می‌کند. مثلا صحنه‌هایی هست که هاشم از بالای دیوار برای ریحانه نامه یا کادو می‌اندازد و… همه اینها برایم خیلی جذاب بود نسبت به فیلم‌نامه‌هایی که در چند سال اخیر خوانده بودم، این قصه و این مسیر عاشقانه برایم واقعا خاص و متفاوت بود.
برنا: اگر نکته یا حرف ناگفته‌ای مانده، خوشحال می‌شویم که بشنویم.
هاشمی: درکل همکاری با کارگردان پیشکسوت‌مان قدرت‌الله میرزایی، یک نقطه روشن در کارنامه‌ام است. از حضور در این سریال واقعا خوشحال بودم. فضای کار را خیلی دوست داشتم. فکر می‌کنم مدت‌ها بود که چنین سریالی در تلویزیون نداشتیم. سریالی که هم از نظر داستان و هم تصویر، دقیقا رنگ و حال دهه چهل را زنده کند. حتی حالا که خودم آن را به‌عنوان مخاطب تماشا می‌کنم، حس نوستالژیکی به من می‌دهد و از دیدنش لذت می‌برم. هم نقش و هم کلیت این پروژه برایم ارزشمند و دوست‌داشتنی بود و امیدوارم که مخاطبان هم همین حس خوب را از تماشای آن بگیرند.
انتهای پیام/

Source link

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *