به گزارش صدای شهر عماد حسینی – با وجود آنکه تمامی کارشناسان تاکید می‌کنند که این جلسه در رابطه با این مسئله نهایی نبوده و ظرفیت تصمیم گیری قاطع در مورد آن را پیدا نخواهد کرد، اما به هر شکل با توجه به اینکه اولین گام رسمی در این رابطه محسوب می‌شود می‌تواند به مثابه شکل گیری نقشه راهی برای تنگ‌تر کردن محاصره علیه تنها گروه مقاومتی باشد که تاکنون موفق شده است رسما یک شکست را به اسرائیل تحمیل و این ساختار متجاوز را مجبور به عقب نشینی از خاک یک کشور عربی بکند.
از منظری دیگر، آنچه که فردا شاهد آن خواهیم بود، قطعه دیگری از پازلی است که با انفجار پیجر‌ها در لبنان آغاز شد.
از آن تاریخ به بعد حزب الله ضربات متعدد، مستمر و پیاپی را دریافت کرده و می‌کند، در حالی که پیش بینی می‌شود این ضربات همانند حملات هوایی و ترور‌های ارتش اسرائیل در جنوب لبنان همچنان در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، رسانه‌ای و اجتماعی ادامه پیدا کند.
تمامی این تلاش‌ها به این خاطر انجام می‌شوند که مشروعیت سلاح مقاومت برای آزادی خاک به اشغال در آمده از حزب الله سلب شود، این در حالی است که حزب الله ریشه اصلی این مشروعیت را از عملکرد میدانی خود طی سالیان دراز مبارزه با اسرائیل به دست آورده است.
به اعتراف تحلیل‌گران سلاح حزب الله صرفاً نتیجه یک تصمیم سیاسی نبوده، بلکه محصول نیازی ملی و حیاتی برای مقابله با تجاوزات مستمر اسرائیل در برهه زمانی اشغالگری اسرائیل بوده است که اتفاقا اکنون نیز به شکل روزمره‌ای این شرایط ادامه دارد، گرچه برخی از مخالفان حزب الله ادعا می‌کنند این سلاح نه معلول اشغالگری و تجاوز بلکه به علت تجاوزات اسرائیل به لبنان تبدیل شده است، ادعایی که خود جای بحث دارد.
اما آنها هم نمی‌توانند منکر نقش سلاح حزب الله در آزادسازی جنوب و بقاع غربی در سال ۲۰۰۰، پس از دهه‌ها اشغال شوند، در حالی که خاک بقیه کشور‌ها همچون جولان سوریه همچنان در اشغال اسرائیل باقی مانده است.
بی تردید این مشروعیت بعد از جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ به نقطه اوج خود رسید، ولی از همان تاریخ نیز پروژه به زیر کشیدن این مشروعیت در ابعاد مختلف، نظامی، سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی و رسانه‌ای کلید خورد تا این روز‌ها شاهد به اوج رسیدن آن باشیم.
فشار‌های بین‌المللی و قطعنامه‌های سازمان ملل: قطعنامه ۱۵۵۹ (۲۰۰۴) نقطه شروع رسمی فشار‌های بین‌المللی بود که خواستار خلع سلاح همه شبه‌نظامیان لبنانی و غیرلبنانی شد.
پس از آن، قطعنامه ۱۷۰۱ (۲۰۰۶) پس از جنگ جولای (جنگ ۳۳ روزه)، خواستار خلع سلاح گروه‌های مسلح در جنوب رودخانه لیطانی (به‌ویژه حزب‌الله) و محدود کردن سلاح به دولت و ارتش لبنان شد.
ایالات متحده و کشور‌های غربی از این قطعنامه‌ها و گزارش‌های جعلی درباره «سلاح‌های غیرقانونی» برای اعمال فشار‌های شدید بر دولت لبنان و افکار عمومی داخلی و خارجی بهره‌برداری کردند و امروز هر نوع کمک به لبنان را مشروط به انجام این مهم موکول کرده‌اند.
با وجود آنکه جریان شیعه، (امل و حزب الله) به ریاست جمهوری جوزف عون رای موافق داده و عاملی برای روی کار آمدن وی محسوب می‌شوند، اما از لحظه ورود او به کاخ ریاست جمهوری وی شمشیر خود را علیه حزب الله از رو بست و با استفاده از دیگر جریان‌هایی که به داشتن زاویه با حزب الله معروف هستند کارزار سیاسی و رسانه‌ای بزرگ داخلی علیه آن آغاز کرد.
در کنار فشار‌های ایالات متحده و همراهانش و تکاپوی جریان‌های داخلی، اسرائیل نیز به طور مستقیم وارد عمل شده و با تکرار تهدید‌های خود به جنگ برای نابود سازی سلاح حزب الله، ضلع سوم این مثلث فشار را تشکیل داده است.
در این بین بهانه اصلی جریان‌های سیاسی میانه رو در لبنان برای حمایت از خلع سلاح حزب الله، رفع تحریم‌های اقتصادی از این کشور و گشایش در اقتصاد این کشور با فراهم شدن زمینه حضور سرمایه‌های کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس است.
به اعتقاد کارشناسان جنگی که بین اسرائیل و حزب الله در ۸ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شده بود، هنوز هم ادامه می‌دهد و از طریق آمریکا بازی بزرگ و خطرناکی را با حزب الله در حال انجام دارد.
در کنار آمریکا می‌توان بسیاری از کشور‌های اروپایی از جمله فرانسه را هم دید در حالی که کشور‌های منطقه به ویژه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و حتی قطر را هم در این بازی مشاهده کرد، با نگاهی عمیق‌تر رگه‌هایی از حضور و نقش آفرینی ترکیه نیز در فراینده تضعیف حزب الله از طریق خلع سلاح مقاومت را می‌توان مشاهد کرد و در عین حال نباید از نقش آفرینی جریان‌های داخلی در وارد کردن ضربات مختلف به دانبال به زانو در آوردن ساختاری هستند که از دیدگاه ان‌ها بعد از جنگ اخیر زخمی و خسته است.
در مقابل حزب الله رویه خویشتن داری را در پیش گرفته است و موضع گیری حداقل علنی در برابر طوفان بسیار شدید شکل گرفته علیه خود را به لحظات آخر موکول کرده است، گرچه پیش از این هم عقب نشینی اسرائیل از مناطق اشغالی لبنان را به عنوان پیش شرط خود اعلام و تاکید کرده بود که تا زمانی که اشغالگری وجود داشته باشد، مقاومت هم وجود دارد.
به بیانی دیگر مبارزه حزب‌الله در برابر توطئه‌های خلع سلاح مقاومت، می‌تواند یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های نزاع بر سر آینده، هویت و نقش لبنان محسوب شود و این کشور را به به هر سمت و سویی بکشاند.
شاید همین امر باعث شده است تا رئیس جمهور لبنان با وجود اظهارات خود علیه سلاح حزب الله در ساعات اخیر ادعای تلاش برای یافتن راه حل میانه را مطرح کرده است.
به هر شکل سال‌های گذشته نشان داده‌اند که این سلاح صرفاً ابزاری نظامی نیست، بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از عقیده حزب و دیدگاه آن نسبت به نقشش در لبنان و منطقه محسوب می‌شود و مشروعیت آن نزد بخش گسترده‌ای از لبنانی‌ها و عرب‌ها همچنان به قوت خود باقی است.
با وجود فشار‌های مداوم و هزینه‌های سنگین، به نظر می‌رسد حزب‌الله مصمم به حفظ این سلاح به‌عنوان یک «اصل استراتژیک» غیرقابل مذاکره است و مادامی که تهدیدات اسرائیل پابرجا باشد این سلاح به هر شکل در اختیار حزب الله باقی خواهد ماند و این جنگ و تقابل نیز حداقل در کوتاه مدت آینده به پایان نخواهد رسید.
انتهای پیام/

Source link

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *