به گزارش صدای شهر فاطمه مرادخانی: ظهور ابزارهایی مانند Sora ،Veo 3 (گوگل) و Runway، تولید ویدئو و سینما را وارد مرحله‌ای تازه کرده است. این فناوری‌ها نه‌تنها فرآیند خلق تصویر را متحول کرده‌اند، بلکه پرسش‌هایی بنیادی درباره آینده کارگردانی، اصالت هنری و فرهنگ تصویری برانگیخته‌اند.
انقلاب در تولید تصویر
تا همین چند سال پیش، تولید یک فیلم کوتاه یا حتی یک تیزر تبلیغاتی مستلزم تیمی حرفه‌ای از فیلم‌بردار، تدوین‌گر، بازیگر و کارگردان بود. امروز اما کافی است چند خط دستور نوشته شود تا ویدئویی با کیفیت سینمایی خلق شود. Sora توانایی تولید ویدئوهای بلند با جزئیات دقیق دارد، Veo 3 روایت‌های تصویری منسجم‌تری ارائه می‌کند و Runway به خالقان مستقل ابزارهای ساده و قدرتمند می‌دهد. این تحولات به معنای واقعی، دموکراتیزه شدن تولید تصویر را محقق کرده‌اند.
کارگردان یا طراح پرامپت؟
کارگردانی در معنای سنتی خود در حال تغییر است. نقش انسان حذف نشده، بلکه ماهیتش دگرگون شده است. در دنیای امروز، «طراح پرامپت» کسی است که ایده‌ها را به زبانی قابل‌فهم برای هوش مصنوعی ترجمه می‌کند. همان‌طور که نویسنده در سینما جایگاهی ویژه دارد، اینجا هم خلاقیت در انتخاب و چینش فرمان‌ها اهمیت دارد. شاید کارگردان آینده به جای هدایت بازیگران و عوامل، هدایت‌گر داده‌ها و الگوریتم‌ها باشد.
بزرگ‌ترین مزیت این فناوری‌ها، گشودن مرزهای تازه برای خلاقیت است. فیلم‌سازان مستقل که با محدودیت بودجه روبه‌رو بودند، اکنون می‌توانند آثاری خلق کنند که پیش‌تر تنها با سرمایه‌های کلان هالیوودی ممکن بود. از ساخت صحنه‌های علمی‌تخیلی و فانتزی گرفته تا بازآفرینی تاریخ و مکان‌های دوردست، همه در دسترس قرار دارد. نتیجه می‌تواند تنوع بیشتر در روایت‌های تصویری باشد.
چالش‌های اعتماد و اصالت
اما این مسیر بدون تهدید نیست. یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها اعتماد به محتوای تولیدشده است. همان‌طور که «فیک‌نیوز» رسانه‌های متنی را بحران‌زده کرد، خطر «فیک‌ویدئو» نیز فرهنگ تصویری را تهدید می‌کند. پرسش دیگر، اصالت هنری است: اگر یک فیلم تماماً توسط ماشین ساخته شود، آیا می‌توان آن را هنر دانست یا صرفاً خروجی یک الگوریتم است؟
اقتصاد تازه سینما
ورود هوش مصنوعی مدل اقتصادی سینما را نیز تغییر داده است. هالیوود سال‌ها بر پایه هزینه‌های سنگین تولید بنا شده بود، اما امروز کاهش شدید هزینه‌ها، قدرت را به خالقان مستقل منتقل می‌کند. پلتفرم‌هایی مانند یوتیوب و تیک‌تاک می‌توانند خانه کارگردانان هوش مصنوعی باشند؛ کسانی که بدون استودیوهای بزرگ، میلیون‌ها بیننده پیدا می‌کنند. این یعنی حرکت به سوی «سینمای غیرمتمرکز».
تکینگی فرهنگی و مرزهای واقعیت
بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند که ما به سمت «تکینگی فرهنگی» پیش می‌رویم؛ نقطه‌ای که در آن واقعیت و بازنمایی چنان درهم تنیده می‌شوند که تشخیص آنها دشوار می‌شود. ویدئوهای تولیدشده با هوش مصنوعی به قدری طبیعی‌اند که مرز واقعیت و تخیل محو می‌شود. این تحول هم فرصت است و هم تهدید: روایتگری بی‌پایان از یک سو و فریب رسانه‌ای و سوءاستفاده‌های سیاسی از سوی دیگر.
پرسش محوری همچنان باقی است: آیا کارگردانی حذف می‌شود؟ پاسخ کوتاه «نه» است. هوش مصنوعی ابزار می‌سازد، اما ایده، معنا و احساس همچنان از ذهن انسان می‌آید. همان‌طور که دوربین نقاشی را از میان نبرد بلکه هنرهای تازه‌ای خلق کرد، هوش مصنوعی هم کارگردانی را نابود نمی‌کند، بلکه شکل تازه‌ای به آن می‌بخشد.
همزیستی انسان و ماشین
آنچه پیش‌رو داریم، پایان کارگردانی نیست، آغاز دوره «سینمای انسان-ماشین» است. کارگردانان آینده به جای مقاومت در برابر فناوری، آن را ابزار خلاقیت خواهند دانست. شاید جشنواره‌های ویژه فیلم‌های ساخته‌شده با هوش مصنوعی برگزار شوند، اما ردپای ذهن و تخیل انسانی همچنان در قلب هر اثر باقی می‌ماند. پرسش اصلی این نیست که آیا ماشین جای انسان را می‌گیرد، بلکه اینکه انسان چگونه می‌خواهد با ماشین روایتگری کند.
انتهای پیام/
 

Source link

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *