به گزارش صدای شهر امید محسنی – شش ماه پس از فروپاشی مذاکرات آتشبس ژانویه و در میانه بنبست کامل در روند آزادی گروگانها، آمریکا بار دیگر در حال ورود جدی به پرونده غزه است؛ اما اینبار نه با هدف مصالحه، بلکه با طرحی به مراتب بلندپروازانهتر و البته انفجاریتر. آمریکا و اسرائیل معتقدند که آتشبس فقط در صورت آزادی کامل گروگانها، و خلع سلاح کامل حماس امکانپذیر است.
این موضع جدید که از زبان استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ، در تلآویو اعلام شد، عملاً به معنای پایان دادن به سیاست «قطرهچکانی» در تبادل اسرا و ورود به یک میدان بازی جدید با سطح درگیری بالا است. اگرچه ویتکاف از «بارقه امید» سخن گفت، اما تحلیلگران تردیدی ندارند که این تغییر لحن دیپلماتیک، بار امنیتی شدیدی دارد.
*نتانیاهو در جستوجوی زمان
در طرف دیگر معادله، اسرائیل با یک بحران سهلایه مواجه است؛ بینتیجه بودن عملیات نظامی پس از حدود ۲۲ ماه جنگ، خشم خانوادههای گروگانها از بیعملی کابینه و فرسودگی شدید ساختار ارتش اسرائیل. بر اساس گزارش روزنامههای اسرائیلی، فرماندهان ارتش از ممانعت نتانیاهو برای ارائه طرح نظامی جدید در کابینه ابراز نارضایتی کردهاند. ایال زامیر، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، اکنون در موقعیت شکنندهای قرار دارد و به گفته برخی ناظران، ممکن است به زودی به عنوان «قربانی شکست» معرفی شود. فرماندهان ارتش میگویند دیگر نمیدانند سیاست سیاسیون چیست. سربازان از آموزش مناسب محروم شدهاند، چرخش نیروها متوقف شده و ارتش بیش از همیشه از تصمیمهای رهبری سیاسی سرخورده است. نتانیاهو نیز، به نظر میرسد، در یک بازی زمانبر سیاسی و نظامی، از تصمیمگیری نهایی پرهیز میکند، هم از بیم شکست سیاسی و هم بهدلیل فشار شدید ائتلاف راست افراطی که خواهان اشغال کامل غزه و اسکان یهودیان در آن هستند.
* حماس: تا کشور فلسطین تشکیل نشود، سلاحها زمین نمیماند
در برابر این فشار چندجانبه، حماس نیز موضع خود را شفافتر از همیشه بیان کرده است: «تا زمانی که یک دولت مستقل فلسطینی تشکیل نشود، سخن گفتن از خلع سلاح، فریب است.» موضعی که بعد از نشست حمایتی سازمان ملل در هفته گذشته و تاکید اروپاییان و عربها بر تشکیل کشور مستقل فلسطینی رنگ تازهتری گرفته، اما این مسئله با، اما و اگرهای فرانسه در روز یکشنبه نشان داد که رد پای آمریکا در سیاست کشورهای بزرگ اروپایی همچنان وجود دارد. فرانسه دیروز اعلام کرد شرط تشکیل کشور فلسطین به رسمیت شناختن اسرائیل است. این موضع در قبال پاسخ حماس به ادامه مقاومت، عملاً همه طرحهای آمریکا و اسرائیل را به بنبست میبرد. حماس میداند که شرایط انسانی در غزه وخیم است، اما بهنظر میرسد آمادگی دارد بهای یک درگیری فرسایشی طولانی را بدهد، تا آنکه بدون دستاورد سیاسی، از مقاومت نظامی صرفنظر کند.
*میانجیها در حاشیه، بنبست در مرکز
میانجیهای منطقهای در حاشیه مذاکره و جنگ ماندهاند. در حالی که مصر، قطر و ترکیه تلاش دارند با میانجیگری، حتی یک تبادل محدود دیگر را ممکن سازند، اما فضا آنقدر سیاسی شده که حتی این بازیگران منطقهای هم احساس میکنند از جریان تصمیمگیری کنار گذاشته شدهاند. سفرهای اخیر ویتکاف به تلآویو و غزه، در شرایطی انجام شده که ارتباط با میانجیها به حداقل رسیده و سیاستگذاران اصلی این مذاکرات به دو- سه نفر محدود شدهاند: نخستوزیر اسرائیل و وزیر امور راهبردی، ران درمر که با ویتکاف به طور مرتب دیدار میکنند. این تمرکز شدید قدرت تصمیمگیری، با کاهش شفافیت همراه شده است. در گزارشهای رسانههای آمریکایی و اسرائیلی به این نکته اشاره شده که حتی فرماندهان صهیونیستی، اطلاعات مربوط به مذاکرات را از کانالهای مختلف و قطرهچکانی به دست میآورند.
*هفته حساس؛ سیگنالی مبهم یا هشدار صریح؟
از سوی دیگر، اسرائیل به صورت رسمی اعلام کرده که هفته پیشرو برای پرونده غزه، «هفتهای حساس» خواهد بود. این اعلام، همچون پیامی رمزآلود، هم میتواند نشانه تصمیم برای عملیات زمینی جدید باشد و هم زمینهسازی برای پذیرش طرحی جامع با فشار آمریکا. اما در فضای فعلی، هر دو گزینه به یک اندازه هزینهزا و پرمخاطرهاند. آنچه در حال رخ دادن است، نه صرفا یک تغییر تاکتیکی آمریکاییها، بلکه ورود به مرحلهای استراتژیک از بحران غزه است. جایی که دیگر نه توافق مرحلهای پاسخ میدهد، نه فشار نظامی. چرخش به سوی یک «توافق جامع» – اگرچه در ظاهر نشانه اراده برای پایان جنگ است-، اما بدون تأمین خواستههای سیاسی طرف فلسطینی و بدون توافق میانجیهای منطقهای، فقط یک هشدار است: سیاست «همه یا هیچ» که ممکن است به درگیریهای بزرگتری در غزه و شاید منطقه بینجامد.
انتهای پیام/
Source link

«همه یا هیچ»؛ معادلهای که غزه را شعلهورتر کند
سهام: