به گزارش صدای شهر پزشکی روانپزشکی از دهه ۱۹۶۰ تاکنون تغییر چشمگیری نداشته است، اما پژوهشهای تازه نشان میدهند که مسدود کردن اثرات التهاب مزمن بر مغز میتواند نقطه عطفی در درمان اختلالات روانی باشد.
به گزارش new scientists، در چند دهه گذشته پیشرفتهای پزشکی در برخی حوزهها چشمگیر بوده است. در کشورهای پردرآمد میزان بقا برای نوعی از سرطان خون کودکان از حدود ۱۰ درصد به بیش از ۹۰ درصد افزایش یافته است. واکسن HPV به شکل چشمگیری نرخ ابتلا به سرطان دهانه رحم را کاهش داده و امید به زندگی افراد مبتلا به HIV در صورت تشخیص زودهنگام نزدیک به جمعیت عمومی است.
با این حال در درمان بیماریهای روانی نمونههای مشابهی کم یافت میشود. روانپزشکی در سالهای اخیر به رشتهای راکد مشهور شده و درمانها عمدتاً مبتنی بر داروهای روانپزشکی دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ میلادی است.
تلاش برای پیشرفت وجود داشته است. در دهه ۱۹۷۰ روانپزشکی مولکولی با هدف درک سلامت روان در سطح پروتئینها، ژنها و مسیرهای سیگنالینگ شکل گرفت تا تشخیصها و درمانها بر پایه مکانیزمهای فیزیکی نه توصیفهای ذهنی علائم، قرار گیرد. انقلاب ژنتیک نیز تحقیقات گستردهای در زمینه ارتباط ژنتیکی اختلالاتی مانند اسکیزوفرنی به دنبال داشته است. اما با این وجود پیشرفتهای سریع در درمان ذهن، مشابه آنچه در درمان بیماریهای جسمی دیدهایم، حاصل نشده است.
با توجه به این که بین ۸ تا ۱۶ درصد مردم در کشورهای پردرآمد مانند انگلستان تجربه اضطراب یا افسردگی دارند نیاز به رویکردی تازه بیش از پیش احساس میشود. رویکردهای نوین اکنون به التهاب مزمن، به عنوان یکی از آسیبهای زندگی مدرن که نه تنها با بیماریهای قلبی و دیابت نوع دو، بلکه با سلامت مغز نیز مرتبط است، توجه دارند.
برای بسیاری از افراد، التهاب مزمن و سطح پایین بدن ناشی از سبک زندگی پرمشغله است و میتواند از استرس، چاقی و رژیم غذایی نامناسب ناشی شود. یافتههای اخیر نشان میدهد که برخی داروهای ضد التهاب میتوانند برای سلامت مغز نیز بازتولید شوند و اثرات التهاب بر اختلالاتی مانند افسردگی و زوال عقل را کاهش دهند. این کشفیات همچنین نشان میدهند که چرا فعالیتهایی مانند ورزش، آرامش و تغذیه سالم در مدیریت سلامت روان مفید هستند.
هرچند این رویکرد برای همه افرادی که دچار اختلالات روانی هستند کارساز نخواهد بود، اما با توجه به این که داروهای ضد افسردگی برای حدود ۳۰ درصد بیماران پاسخدهنده نیستند این تغییر رویکرد میتواند امیدبخش و تحولآفرین باشد.
انتهای پیام/
Source link